سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به تو گمان نیک برد با نیکویى در کار گمان وى را راست دار [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 97 فروردین 1 , ساعت 11:41 عصر

کارآفرینان برتر در هر زمینه کاری که باشند و عملکردهای متفاوتی داشته باشند، باز هم نکات اشتراکی در عملکرد کسب و کار خود داشته اند.

بعضی ها از همان کودکی کارآفرین بودند. بنیانگذار یک فروشگاه بزرگ، در یک خانواده ای رشد کرد که خیلی از استکهلم دور نبودند. او فهمید اگر ما به شهر برویم و وسائل را جعبه ای خریداری کنیم، می توانیم به روستاهای اطرافمان بفروشیم و سود خوبی هم بکنیم. او کار کوچک خود را توسعه داد و فروشگاه بزرگی از غذا و وسایل مداد و خودکار و دیگر موارد راه انداخت.

پدرش در دوره راهنمایی، جایزه نقدی به او داد که او از آن برای راه اندازی یک کار کوچک استفاده کرد که وسایل کوچکی که گرفته بود، را به طور عمده در استکهلم بفروشد.

بهترین عکس العمل بعد از شکست خوردن در زندگی چیست

کسب و کار کوچک او تبدیل به یک تجارت جهانی شد. اگر شما از مردم بپرسید، مهمترین مهارتی که فکر می کنند در آن موفق بوده اند چیست؛ آنها به شما عباراتی مثل “نترسیدن از شکست” “پذیرفتن ریسک” و مانند آن به شما می گویند ولی ما اثری از این ها، در این افراد پیدا نمی کنیم.

به جای اینکه لیستی از مهارت ها را برای خود جمع آوری کنید، کارهای زیر را تمرین کنید تا به شما در کاری که می خواهید انجام دهید کمک کند.

کارآفرینان برتر چه کارهایی می کنند

چطور جزو کارآفرینان برتر و موفق شویم: 

 

  1. در یک راه کوچک مانند کارآفرینان برتر باشید

مهارت یا استعداد شما چیست تا از آن برای ایجاد درآمد استفاده کنید؟ آیا می توانید یک معلم خصوصی باشید؟ آیا کی توانید موسیقی درس دهید؟

وقتی تصمیم گرفتید کاری یا خدماتی انجام دهید، باید برنامه داشته باشید. چگونه می توانید از کار خود برای مشتریان تبلیغ کنید؟ این ها شما را وادار به تحقیقات می کنند که همه کارآفرینان برتر قبل راه اندازی یک کار جدید، تحقیق می کنند.

نکته این است؛ اگر یک شغل کوچکی حتی در آخر هفته ها راه بیندازید و پیشرفت کنید، می توانید به یک کارآفرین موفق بزرگ تبدیل شوید. اشتباه هم خوب است. ما از اشتباهات تجربه می گیریم. آموزشی که می بینید در هیچ کدام از دوره ها یا سمینارها نخواهید یافت.


چهارشنبه 97 فروردین 1 , ساعت 11:38 عصر

موفقیت پس از شکست خوردن در زندگی می آید بدون اینکه اشتیاق خود را از دست بدهیم.

من می دانم گفتنش راحت است. ولی اگر تصمیم بگیرید و متفاوت سعی کنید، همیشه شانس شکست خوردن نیز وجود دارد. ممکن است بخواهید کاری را شروع کنید. سرانجامش چه می شود؟ سودی ندارد. شاید بخواهید کتابی بنویسید. کسی توجهی نمی کند.

متأسفانه اکثر کسانی که تلاش می کنند در ابتدا شکست می خورند. شکست خوردن در زندگی این احساس پشیمانی را در آنها تقویت می کند.

آنها می گویند این کار را نباید انجام می دادم. چرا من این کار را کردم؟ چقدر من نادان هستم؟ اینها ترس و نا امنی را در وجود آنها تقوبت می کند. آنها دوباره به چاه برمی گردند. آنها منفی می شوند و ممکن است دوباره چنین تلاشی نکنند.

من فکر می کنم بزرگترین موانع برای اکثر مردم این است که آنها دیگر کاری انجام ندهند. آنها فقط وجود دارند و زندگی را می گذرانند و هرگز فرصتی دریافت نمی کنند تا کار متفاوتی انجام دهند.

آنها فقط روزها را می گذرانند برای اینکه در گذشته شکست خوردن را تجربه کرده اند و می ترسند دوباره تلاش کنند، یا اینکه از گرفتن فرصت دوباره بیش از حد می ترسند.

اکثر افراد موفق در دنیا بعد شکست خوردن های فراوان موفق شدند. شما تعجب می کنید آنها چگونه توانستند راه را ادامه دهند. اگر واقعاً داستان شکست آنها را بشنوید، به این فکر می کنید چگونه توانستند خود را نجات دهند.

وقتی شما زندگی آبراهام لینکن را نگاه کنید، شکست های طولانی داشته است. موفقیت های زیادی هم به دست آورده است. ولی شکست بخش بزرگی از تاریخ زندگی اش بوده است. این اتفاقات نقش مهمی در ساختن شخصی دارد که الان شده است.

آقای گرانت کسی بود که در جنگ پیروز شد. بارها شکست خورد تا اینکه بالاخره پیروز شد. او کشاورز و سرباز بود و معامله گر زمین هم بود. در مغازه چرم پدرش کار می کرد.

شکست در زندگی

این ها او را به عنوان یک قهرمان نشان نمی داد. ولی وقتی در جنگ برنده شد هرکسی فکر می کرد او یک فرد موفق است. چه می شد اگر آن فروشگاه چرم را رها می کرد ؟ چه می شد اگر فکر می کرد همسایه ها درباره او حرف می زنند و نا امید می شد و کارش را محدود به مغازه پدرش می کرد؟

مردان و زنان قهرمان زیادی هستند که شکست های زیادی خوردند تا اینکه به چیزی که می خواستند رسیدند و مشهور شدند.کتاب ها درمورد موفقیت آنها زیاد گفته اند ولی وقتی به زندگی آنها نگاه کنید، پر از شکست است.

سخت ترین قسمت شکست خوردن حرکت رو به جلو است. ولی توانایی شما برای حرکت رو به جلو هست که شما را قادر می کند تا موفق شوید.

افرادی که در موفقیت و شکست های گذشته زندگی می کنند در یک مورد مشترک هستند، هر دو آنها در گذشته زندگی می کنند.


چهارشنبه 97 فروردین 1 , ساعت 11:36 عصر

روانشناسی زبان بدن به سیگنال های غیر کلامی اشاره دارد که ما برای برقراری ارتباط استفاده می کنیم. به گفته کارشناسان، این سیگنال های غیروابسته بخش بزرگی از ارتباطات روزانه را تشکیل می دهند. از عبارات چهره ما به جنبش های بدن ما، چیزهایی که ما نمی گوئیم، هنوز می تواند حجم اطلاعات را انتقال دهد.

زبان بدن چیست

زبان بدن ارتباطی بدون کلمات است. علائمی است که شخص به شخص دیگری در معنا منتقل می کند. رفتار غیر کلامی پیچیده، ظریف و چند کاناله است. ممکن است ساختار یافته باشد (به دنبال قوانین خاصی) اما بیشتر احتمال دارد بدون ساختار باشد.

ممکن است بر خلاف زبان، که در واحد های متصل است، مداوم باشد؛ ممکن است آموخته شود اما برخی از توابع به نظر می رسد حقیقی است.

جای تعجب نیست که بسیاری از افراد توسط زبان بدن خود مجذوب می شوند. ما همه تماشاگران و روانشناسان آماتور هستیم.

در هر جنبه ای از ارتباط در محل کار یا مصاحبه استخدامی، ارزیابی سالیانه، جلسه هیئت مدیره ما باید با دقت بیشتری به دیگران توجه کنیم تا سعی کنیم بهتر از آنچه که احساس می کنیم و همچنین گفتیم، بهتر درک کنیم.

سیاستمداران و مدیران اجرایی اغلب توسط بازیگران آموزش دیده اند تا با آموزش زبان بدن خود را به نحوی خاص معرفی کنند.

شگفت آور است که پس از گذشت هزاران سال از تکامل بشر، جنبه های غیر کلامی ارتباطات یعنی همان زبان بدن در هر مقیاسی مورد توجه و مطالعه عمومی قرار گرفت.

 

بیشتر مردم هنوز از زبان بدن بی اطلاع هستند و و اهمیت آن را در زندگی شان را در نظر نمی گیرند.

چارلی چاپلین و بسیاری دیگراز بازیگران سینمای صامت، پیشگامان مهارت های ارتباطی غیر کلامی بودند. این مهارت ها تنها راه های ارتباطی موجود روی صحنه بود. هر بازیگر به میزانی که می توانست از حرکات یا یا سایر نشانه های بدن به منظور برقراری ارتباط موثر استفاده نماید، در گروه بازیگر خوب یا بد طبقه بندی می شد.

آلبرت محرابیان پی برد که در تاثیرات کلی پیام 7 درصد به صورت واژه ها و کلامی، 38 درصد به صورت صوتی شامل آهنگ صدا و تن صدا و لحن کلام و 55 درصد مربوط به زبان بدن است.

پروفسور بردویسل برآوردهای مشابه در مورد میزان ارتباط غیر کلامی که در میان انسان ها رخ می دهد را انجام داد. بر اساس برآورد وی یک انسان معمولی در مجموع حدود ده الی یازده دقیقه در روز صحبت می کند و میانگین جملاتش تنها حدود 2?5 ثانیه به طول می انجامد.

پروفسور بردویسل نیز مانند محرابیان دریافت که مولفه کلامی مکالمه رو در رو کمتر از 35 درصد است و بالغ بر 65 درصد به صورت غیر کلامی و زبان بدن است.

زبان بدن در مذاکره


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ