سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مؤمن را سه ساعت است : ساعتى که در آن با پروردگارش به راز و نیاز است ، و ساعتى که در آن زندگانى خود را کارساز است ، و ساعتى که در حلال و نیکو با لذّت نفس دمساز است ، و خردمند را نسزد که جز پى سه چیز رود : زندگى را سر و سامان دادن ، یا در کار معاد گام نهادن ، یا گرفتن کام از چیزهایى غیر حرام . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 97 فروردین 1 , ساعت 11:38 عصر

موفقیت پس از شکست خوردن در زندگی می آید بدون اینکه اشتیاق خود را از دست بدهیم.

من می دانم گفتنش راحت است. ولی اگر تصمیم بگیرید و متفاوت سعی کنید، همیشه شانس شکست خوردن نیز وجود دارد. ممکن است بخواهید کاری را شروع کنید. سرانجامش چه می شود؟ سودی ندارد. شاید بخواهید کتابی بنویسید. کسی توجهی نمی کند.

متأسفانه اکثر کسانی که تلاش می کنند در ابتدا شکست می خورند. شکست خوردن در زندگی این احساس پشیمانی را در آنها تقویت می کند.

آنها می گویند این کار را نباید انجام می دادم. چرا من این کار را کردم؟ چقدر من نادان هستم؟ اینها ترس و نا امنی را در وجود آنها تقوبت می کند. آنها دوباره به چاه برمی گردند. آنها منفی می شوند و ممکن است دوباره چنین تلاشی نکنند.

من فکر می کنم بزرگترین موانع برای اکثر مردم این است که آنها دیگر کاری انجام ندهند. آنها فقط وجود دارند و زندگی را می گذرانند و هرگز فرصتی دریافت نمی کنند تا کار متفاوتی انجام دهند.

آنها فقط روزها را می گذرانند برای اینکه در گذشته شکست خوردن را تجربه کرده اند و می ترسند دوباره تلاش کنند، یا اینکه از گرفتن فرصت دوباره بیش از حد می ترسند.

اکثر افراد موفق در دنیا بعد شکست خوردن های فراوان موفق شدند. شما تعجب می کنید آنها چگونه توانستند راه را ادامه دهند. اگر واقعاً داستان شکست آنها را بشنوید، به این فکر می کنید چگونه توانستند خود را نجات دهند.

وقتی شما زندگی آبراهام لینکن را نگاه کنید، شکست های طولانی داشته است. موفقیت های زیادی هم به دست آورده است. ولی شکست بخش بزرگی از تاریخ زندگی اش بوده است. این اتفاقات نقش مهمی در ساختن شخصی دارد که الان شده است.

آقای گرانت کسی بود که در جنگ پیروز شد. بارها شکست خورد تا اینکه بالاخره پیروز شد. او کشاورز و سرباز بود و معامله گر زمین هم بود. در مغازه چرم پدرش کار می کرد.

شکست در زندگی

این ها او را به عنوان یک قهرمان نشان نمی داد. ولی وقتی در جنگ برنده شد هرکسی فکر می کرد او یک فرد موفق است. چه می شد اگر آن فروشگاه چرم را رها می کرد ؟ چه می شد اگر فکر می کرد همسایه ها درباره او حرف می زنند و نا امید می شد و کارش را محدود به مغازه پدرش می کرد؟

مردان و زنان قهرمان زیادی هستند که شکست های زیادی خوردند تا اینکه به چیزی که می خواستند رسیدند و مشهور شدند.کتاب ها درمورد موفقیت آنها زیاد گفته اند ولی وقتی به زندگی آنها نگاه کنید، پر از شکست است.

سخت ترین قسمت شکست خوردن حرکت رو به جلو است. ولی توانایی شما برای حرکت رو به جلو هست که شما را قادر می کند تا موفق شوید.

افرادی که در موفقیت و شکست های گذشته زندگی می کنند در یک مورد مشترک هستند، هر دو آنها در گذشته زندگی می کنند.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ