در وهله اول ممکن است این سخن عجیب به نظر برسد اما وقتی کمی بیشتر به آن فکر کردم متوجه شدم چه سخن با ارزشی است. و وقتی که برنامه روزانه خودم را در ذهنم مرور می کردم متوجه شدم چقدر وقت تلف شده داشتم.
زمان زیادی برای خواندن پیامهایی که از شبکه های اجتماعی دریافت می کردم صرف می شد همه چیز با خواندن یک پیام آغاز می شد ولی در مجموع چیزی بیش از یک ساعت را در روز به این ترتیب تلف می کردم، اما وقتی تصمیم گرفتم زمان اختراع کنم همه چیز عوض شده بود احساس می کردم آدم تواناتری شده ام گویی بیشتر می توانستم کار کنم برای ورزش کردن زمان بیشتری پیدا کرده بودم. صبح ها زودتر به سرکار می رسیدم دستیابی به هدف ها برایم ساده تر شد و مهم تر از همه احساس رضایتی بود که بدست آورده بودم.
یکی از کارهای جالبی که به ذهنم رسید این بود که زمان ورزش خودم و بازی با فرزندم را یکی کنم به این ترتیب روزی حداقل چهل دقیقه زمان بیشتر داشتم. یا یکی دیگر از مشکلات من این بود که در روز بیش از دو ساعت رانندگی می کنم و می خواستم از این زمان ها هم به بهترین وجه استفاده کنم بنابراین تصمیم گرفتم کتاب های صوتی که وقت زیادی برای خواندن آنها نداشتم را از اینترنت تهیه کنم و در مسیر به آنها گوش فرا دهم.
به این ترتیب برای نوشتن مقالات جدید زمان، ایده های بیشتری به ذهنم می رسید. به جای اینکه فقط به موسیقی گوش فرا دهم در هنگام رانندگی برنامه های آموزنده ای را گوش می دادم که بعضی از آنها تاثیر مثبتی در کارهایم گذاشت. خوب انسان همیشه نیاز به یادآوری و انگیزه جدید دارد و این کتاب های صوتی و برنامه های تخصصی در زمینه کسب و کار کمک زیادی به من می کردند تا بعد از یک خستگی روزانه دوباره تجدید نیرو کنم و با انرژی دو چندان مرحله بعدی کار را شروع کنم.
سه شنبه 96 اسفند 15 , ساعت 8:5 عصر
نوشته شده توسط نت | نظرات دیگران [ نظر]